Image


شاید اکنون باشند و البته دلایلى داریم که از گذشته افرادى بودهrlm;اند که این خواستrlm;به طور قوى در سن طفولیت در آنrlm;ها وجود داشته است و به سرعت آن را به مرحله آگاهى رسانده، محبوب خود را شناخته و براى رسیدن به او تلاشى آگاهانه انجام دادهrlm;اند. البته اینrlm;چنین افرادى استثنایىrlm;اند. همان کسانى هستند که در لسان دین <<انبیاء و اولیاء خدا>> نامیده مىrlm;شوند، گاه در هنگام تولد نیز درکrlm;هایى دارند که ما از آنrlm;ها سردرنمىrlm;آوریم، گاهى در شکم مادر هم درک دارند، سخن مىrlm;گویند، مىrlm;اندیشند، اینrlm;ها افرادى استثنایى هستند البته خیلى هم نباید تعجب کرد، گاهى در همین زمانrlm;ها دیدهrlm;اید و یا شنیدهrlm;اید که گاهى طفل سه سالهrlm;اى چند زبان خارجى یاد مىrlm;گیرد. در رومهrlm;ها خواندهrlm;اید که گاه اطفال سه ساله، چهارساله یا پنجrlm;ساله، علومى آموختهrlm;اند که جوانrlm;هاى 14، 15 ساله توان یادگیرى آن را ندارند. بچه 5 ساله مسائل ریاضى اى حل کرده که دیپلمه rlm;هاى ریاضى نمىrlm;توانند حل بکنند. گهrlm;گاه چنین افرادى یافت مىrlm;شوند این افراد آیات الهى هستند. وجود چنین افراد نشانrlm;گر این است که خدا مىrlm;تواند افراد استثنایى بهrlm;گونهrlm;هاى دیگرى بیافریند که بسیار کاملrlm;تر از سایر مردم اند و نه تنها مىrlm;تواند بیافریند که بسیار کاملrlm;تر از سایر مردمrlm;اند و نه تنها مىrlm;تواند بیافریند که آفریده است، بعضى از مردم افتخار شناخت و ایمان به آنrlm;ها را پیدا مىrlm;کنند، و بعضى نه. به هر حال بحث ما درباره چنین افرادى نیستrlm;بحث درباره افراد متعارف و عادى است، امثال خودمان که تقریب زندگى مشابه، تمایلات مشابه و رشدى مشابه داریم.

Image


شاید اکنون باشند و البته دلایلى داریم که از گذشته افرادى بودهrlm;اند که این خواستrlm;به طور قوى در سن طفولیت در آنrlm;ها وجود داشته است و به سرعت آن را به مرحله آگاهى رسانده، محبوب خود را شناخته و براى رسیدن به او تلاشى آگاهانه انجام دادهrlm;اند. البته اینrlm;چنین افرادى استثنایىrlm;اند. همان کسانى هستند که در لسان دین <<انبیاء و اولیاء خدا>> نامیده مىrlm;شوند، گاه در هنگام تولد نیز درکrlm;هایى دارند که ما از آنrlm;ها سردرنمىrlm;آوریم، گاهى در شکم مادر هم درک دارند، سخن مىrlm;گویند، مىrlm;اندیشند، اینrlm;ها افرادى استثنایى هستند البته خیلى هم نباید تعجب کرد، گاهى در همین زمانrlm;ها دیدهrlm;اید و یا شنیدهrlm;اید که گاهى طفل سه سالهrlm;اى چند زبان خارجى یاد مىrlm;گیرد. در رومهrlm;ها خواندهrlm;اید که گاه اطفال سه ساله، چهارساله یا پنجrlm;ساله، علومى آموختهrlm;اند که جوانrlm;هاى 14، 15 ساله توان یادگیرى آن را ندارند. بچه 5 ساله مسائل ریاضى اى حل کرده که دیپلمه rlm;هاى ریاضى نمىrlm;توانند حل بکنند. گهrlm;گاه چنین افرادى یافت مىrlm;شوند این افراد آیات الهى هستند. وجود چنین افراد نشانrlm;گر این است که خدا مىrlm;تواند افراد استثنایى بهrlm;گونهrlm;هاى دیگرى بیافریند که بسیار کاملrlm;تر از سایر مردم اند و نه تنها مىrlm;تواند بیافریند که بسیار کاملrlm;تر از سایر مردمrlm;اند و نه تنها مىrlm;تواند بیافریند که آفریده است، بعضى از مردم افتخار شناخت و ایمان به آنrlm;ها را پیدا مىrlm;کنند، و بعضى نه. به هر حال بحث ما درباره چنین افرادى نیستrlm;بحث درباره افراد متعارف و عادى است، امثال خودمان که تقریب زندگى مشابه، تمایلات مشابه و رشدى مشابه داریم.
چه از نظر نیازها، تمایلات و خواستهrlm;ها و چه از نظر قواى روحى و معنوى افرادى مشابه هم هستیم، آیا ممکن است در نهاد ما میل نهفتهrlm;اى وجود داشته باشد که خود به درستى آگاه نباشیم و اگر بخواهیم این میل ظهور کند و کاملا خود را نشان دهد باید خود تلاش کنیم و پس از هظور و نیز براى ء آن باید تلاش دیگرى را شروع کنیم به طورى که خود آن میل و تلاشrlm;هایى که براى ء آن انجام مىrlm;گیرد، همه مقدمهrlm;اى باشند براى کمالى که باید نهایتا در روح انسان پدید آید؟ جواب ما بر اساس بینش اسلامى و تجارب بزرگان مثبت است.
انسان فطرتا خداشناس و خداخواه است، اما در آغاز به این خواستrlm;خود آگاهى کامل ندارد. گاه این خواسته خود را نشان مىrlm;دهد اما پس از اندکى حجاب و پردهrlm;اى بر رخساره زیباى آن مىrlm;افتد و انسان دوباره از آن غافل مىrlm;شود. گاهى رایحه و نسیم لطیفى را احساس مىrlm;کنیم که از اعماق وجود ما وزیدن مىrlm;گیرد ولى آلودگىrlm;هاى دنیا این نسیم را مکدر مىrlm;کند.
مساله <<اخلاقrlm;>> به معناى عام، عرفان به معناى اصطلاحى، سیر و سلوک به معنایى که علماى تربیت اخلاق مطرح مىrlm;کنند درباره چنین مقولهrlm;اى است. اساس این مطالب بر این است که روح انسان استعداد کمالى دارد که اولا درک نیاز به آن کمال احتیاج به فعالیتrlm;خود انسان دارد. در قدم اول انسان باید تلاش کند تا بفهمد اصلا چه مىrlm;خواهد و سپس باید راهى را در جهت ء و رشد این خواستrlm;بپیماید تا سرانجام به مقصدى برسد که آن خواست کاملا ء شود و ناکامى وجود نداشته باشد.
اساسا نهضت انبیاء و بعثت پیامبران الهى و رجال وحى و ائمه معصومینrlm;علیهم السلام براى همین هدف است و بقیه مسائل همه مقدمه همین هدفند.
درست است که انبیاء براى اقامه قسط و عدل در جامعه قیام کردهrlm;اند، درست است که قیام کردهrlm;اند براى اینrlm;که دست ظالمان و ستمگران را از سر مظلومان و مستضعفان کوتاه کنند، درست است که انبیاء براى آموزش و پرورش انسانrlm;ها مبعوث شدهrlm;اند، معلمان و مربیان حقیقى انسانrlm;ها بودهrlm;اند. درست است که انبیاء از طرف خداوند دستوراتى براى بهبود زندگى دنیایى انسانrlm;ها و حتى مربوط به اندامrlm;هاى بدنشان و بهداشت آنrlm;ها آوردهrlm;اند، درست است که ادیان الهى احکام اقتصادى، ى، نظامى و قوانین حقوقى و جزایى داشتهrlm;اند، ولى نباید تصور کنیم که: هدف انبیاء همین بوده است و نباید گمان شود که تنها این مسائل در مکتب انبیا اصالت داشته است، این فکر بدون تردید غلط است، همه اینrlm;ها مقدمه چیز دیگرى است، هدف چیز دیگرى است.
باید بشر سالم وجود داشته باشد، تا بین مردم روابط انسانى و درستrlm;برقرار باشد، باید جامعهrlm;اى مبتنى بر عدل و قسط به وجود آید، جلوى ظلم و ستم گرفته شود، باید هر کسى به حق خودش برسد ولى چرا همه اینrlm;ها باید محقق شود؟ جواب این است: اینrlm;ها محقق شود تا زمینهrlm;اى براى رشد هرچه بیشrlm;تر و هر چه بهتر انسانrlm;ها فراهم شود، هدف همین است، لذا در کلمات امام بزرگواررحمه الله مکرر این مطلب مورد تاکید واقع شد که حتى حکومت اسلامى هدف نهایى انبیا نیست. برقرارى عدل و داد هدف نهایى نیست، اینrlm;ها همه مقدمه استrlm;براى اینrlm;که انسانrlm;ها هر چه بیشrlm;تر با خدا آشنا شوند، او را بشناسند و به سوى او حرکت کنند و به او نزدیک شوند. معناى اخلاق و سیر و سلوک و عرفان صحیح نیز این است که انسان استعداد دارد براى به آگاهى رساندن و رشد دادن نیرویى مرموز و ناشناخته که در درون او وجود دارد. نیرویى که او را به سوى خدا سوق مىrlm;دهد.
آنچه ما آشنایى داریم همه از مقولات مادى و دنیوى است ولى رشد و کمال معنوى از مقوله دیگرى است، اگر بخواهند آن را تعریف کنند که از چه مقوله است؟ و چه خاصیتى دارد؟ عینا مثل این است که بخواهند براى طفلى نابالغ مراحل بلوغ انسانى را تعریف کنند و لذتrlm;هاى انسانrlm;هاى بالغ را به او معرفى کنند که چه مزهrlm;اى دارد، باید بگویند: مزه عسل دارد، اما عسل کجا و آن مسائل کجا؟ چه ربطى به هم دارد؟ اما جز این نمىrlm;توان گفت زیرا طفل چیزى لذیذتر از عسل نمىrlm;شناسد. اگر بخواهند براى افراد عادى که هنوز به این خواستrlm;ها و کمالات مربوط به آنrlm;ها آشنا نشدهrlm;اند بگویند <<مناجات با خدا چه لذتى دارد؟ انس با خدا چه لذتى دارد؟ چگونه بگویند؟ بگویند از چه مقولهrlm;اى است؟ او هنوز بویى از این مقوله نبرده است، نزدیکrlm;ترین چیزى که مىrlm;توان گفت: این است که; بگویند لذت مناجات با خدا، لذت انس با معشوق است. اگر بویى از این مقوله برده باشد این نزدیکrlm;ترین مفهومى است که مىrlm;توان به او القاء کرد. اما باز از اینrlm;جا تا آنچه حقیقت است فرسنگrlm;ها فاصله است تا کسى مزه آنrlm;ها را نچشد، نمىrlm;فهمد چه مزهrlm;اى دارد. آن را که خبر شد، خبرى باز نیامد. و نمىrlm;توانست هم باز بیاید زیرا دیگران گوشى که بتوانند آن خبر را بشنوند ندارند. آن خبر گوش دیگرى مىrlm;خواهد. دیگران چشم ندارند که آن جمال را ببینند، آن جمال چشم دیگرى مىrlm;خواهد، البته به یک معنا دارند، اما هنوز باز نشده است. مثل نوزادى که هنوز چشم باز نکرده است، همه ما کم و بیش چشم و گوش باطنى داریم، اما متاسفانه دیر باز مىrlm;شود و گاه نیز هنگامى باز مىrlm;شود که دیگر کار از کار گذشته است و مىrlm;گوییم:
<<ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحا انا موقنونrlm;>> (سجده: 12)
<<خدایا حالا دیدیم و شنیدیم آنچه را باید ببینیم و بشنویم، ما را باز گردان به دنیا تا کار شایستهrlm;اى انجام بدهیمrlm;>> اما این آرزویى است که هیچrlm;گاه تحقق نخواهد یافت، به ایشان مىrlm;گویند:
<<الم یاتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتیrlm;>> (انعام: 130)
<<مگر پیامبران نیامدند؟ و به شما چنین روزى را خبر ندادند؟ این حقایق را به شما گوشزد نکردند؟ >>
پس در حقیقت مىrlm;توان گفت: عرفان حقیقى یعنى رسیدن انسان به عالىrlm;ترین مقامى که براى یک انسان ممکن است، عرفان یعنى شناخت، شناختrlm;خدا، آن هم شناختى از سنخ شناختrlm;هایى که براى اولیاء خدا ممکن بوده است نه شناختrlm;هاى مفهومى که ما با آنrlm;ها آشنایى داریم، شناختى است که <<با دیدن و یافتنrlm;>> حاصل مىrlm;شود نه با دانستن و شنیدن. اگر عرفان به این معناست، این مطلوب همه انبیاء است، این چیزى است که پیامبران خدا در راه رسیدن به این هدف و آشنا کردن بشر به این مقصد از هیچ تلاشى فروگذار نکردند، خون دل خوردهrlm;اند و بالاخره بسیارى از آنrlm;ها بر سر آن جان دادند. با هر زبانى که ممکن بود با مردم سخن گفتند تا اندکى آنrlm;ها را به راه آشنا کنند.
اما متاسفانه هر کالایى که گرانبهاتر است در آن بیشrlm;تر تقلب مىrlm;شود، الماس خیلى گرانبها است اما هیچ چیز هم مثل الماس، بدلى ندارد، طلا نسبتا خیلى قیمتى است، اما اجناس شبیه به طلا هم زیاد مىrlm;سازند، جواهرات قیمتى زیاد است، اما شیشهrlm;هاى رنگارنگ و مهرهrlm;هاى شبیه به آنrlm;ها هم زیاد ساخته مىrlm;شود. و کسانى که آشنا نیستند فریب خورده به جاى جواهرات اصل، بدلى مىrlm;خرند، در ظاهر هر دو مثل همrlm;اند هر دو به رنگ طلا هستند، رنگ زرد شفاف و براق دارد، اما زرگرى که طلا را به محک مىrlm;زند مىrlm;فهمد کدام طلا است و کدام مطلا، و متاسفانه کارشناس این مسائل بسیار کم است. مدعیان دروغین فراوانند، اما کسانى که خودشان به این کمال رسیده باشند، کسانى که صلاحیت تشخیص اصل و بدل را داشته باشند، بتوانند سره را از ناسره تفکیک کنند بسیار کمند. این است که باید سعى کنیم علائم و مشخصات عرفان حقیقى را بشناسیم تا هم انگیزه بیشrlm;ترى براى تحصیل آن در ما پدید آید و هم خودمان را از فریب شیادان حفظ کنیم.
آیه:
<<قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلامrlm;>> (مائده: 15 و 16) .
اشارهrlm;اى به این مساله دارد، قرآن کریم نورى است روشنگر، اگر کسى از حقایق آن آگاه شود، از ظلمتrlm;ها، تاریکىrlm;ها و فریبrlm;ها نجات مىrlm;یابد، اما همه از نور قرآن مستنیر نمىrlm;شوند، همه از هدایت قرآن بهرهrlm;مند نمىrlm;گردند کسانى از این نور استفاده مىrlm;کنند که یک شرط اساسى در وجود آنrlm;ها تحقق یافته باشد:
<<یهدی به الله من اتبع رضوانهrlm;>>
کسانى از این نور استفاده مىrlm;کنند که این شرط را داشته باشند که:
<<من اتبع رضوانهrlm;>>
تلاششان براى خوشنودى هر چه بیشrlm;تر خدا از آنrlm;ها باشد. اگر این شرط در دل کسى تحقق یافت، از نور قرآن خیلى استفاده کرده است، پردهrlm;هاى ظلمت را مىrlm;درد اما اگر این شرط در او نباشد نه تنها استفادهrlm;اى نمىrlm;کند، گاهى سوء استفاده هم مىrlm;کند.
<<و لا یزید الظالمین الا خسارا>> (اسراء: 82)
همین قرآنى که نور هدایتrlm;کننده و برطرفrlm;کننده ظلمتrlm;ها و تیرگىrlm;هاست، بر تیرگى عدهrlm;اى مىrlm;افزاید آنچنان را آنچنانrlm;تر مىrlm;کند. آنrlm;ها کسانى هستند که نمىrlm;خواهند در راه رسات قدم گذارند، هدف الهى ندارند، مىrlm;خواهند از قرآن وسیلهrlm;اى براى اغراض شوم و نیتrlm;هاى پلیدشان به دستrlm;بیاورند. دین را وسیله دنیایشان قرار مىrlm;دهند، خدا و اولیاء خداوند را وسیلهrlm;اى براى رسیدن به مقاصد پست و دنیویشان قرار مىrlm;دهند. چنین کسانى از نور قرآن استفادهrlm;اى نخواهند کرد، هر کس باشد و در هر لباسى که باشد.

درسهایی از سیره فاطمی

درس 4: اعجاز قرآن

امام باقر علیه‏ السلام از نگاه دانشمندان اهل سنّت

چگونه با روش علمی می توان حیات طولانی امام زمان (عج ) را اثبات کرد

اربعین سیدالشهداء

سلسله درس‏هایى از: اخلاق و عرفان اسلامى (1)

پاسخ به سوالات زنانه درباره اندام تناسلی و واژن

مىrlm ,براى ,افرادى ,اینrlm ,وجود ,است، ,چنین افرادى ,مىrlm تواند ,تواند بیافریند ,وجود داشته ,بسیار کاملrlm ,تنها مىrlm تواند ,مىrlm تواند بیافریند ,استثنایى بهrlm گونهrlm ,افراد استثنایى بهrlm
مشخصات
آخرین جستجو ها